Related image

آخرین کسی باشید که صدای تان را بلند می کنید

برای من زمان بسیار دشواری است. دوست دارم صدایم را بلند کنم. من در خانواده ای بزرگ شدم که برای این که صدایم را بشنوند و یا توجه دیگران را به خود جلب کنم، باید داد می کشیدم. 

یکی از پسرهای من ژن داد زدن را به ارث برده و به خوبی از عهده ی این کار بر می آید. آدم وسوسه می شود که به جمع او بپیوندد. خوشبختانه، این قانون که درباره اش بحث می کنیم، می گوید آخرین کسی باشید که صدای تان را بلند می کنید. بنابراین اگر او فریاد کشید، حق دارم فریادش را با فریادی پاسخ بدهم. اما به راستی سعی می کنم این کار را نکنم. در نظر من، فریاد کشیدن به هر شکل و نوعی که باشد چیز خوبی نیست. فریاد کشیدن نشانه ی آن است که کنترل، بحث و گفتگو را از دست داده اید. پسر یک کشیش داستان های پدرش را که درباره ی خطبه اش نوشته بود، نگاه می کرد. پدرش در حاشیه ی مطلبی نوشته بود: 

- داد بزن تا در بحص ضعیف ظاهر شوی. 

فکر می کنم این آنچه را که من می خواهم بگویم، جمع بندی می کند. 

بارها اتفاق افتاده که من فریاد کشیده ام و هر بار متأسف شده ام. ممکن است وقتی داد بکشید، حرفتان را به کرسی بنشانید، اما بعد از کاری که کرده اید متأسف می شوید.

بنابراین اگر شما هم مانند من ژن داد زدن را به ارث برده اید، چه می کنید؟ من 


داد بزن تا در بحث ضعیف ظاهر شوی. 


به  این نتیجه رسیده ام برای جلوگیری از معضلات بعدی باید از محل صحنه فاصله بگیرم. کار دشواری است، به خصوص اگر به این نتیجه برسید که حق با شماست. چیزی زیادی است که مرا به داد کشیدن تشویق و ترغیب می کند. در بسیاری از موارد، گمان می کنیم اگر فریاد بکشیم و صدای مان را بلند کنیم، می توانیم به خواسته ی خود برسیم. اما ما با انسان ها رو به رو هستیم، انسان هایی که احساسات خود را دارند و در این شرایط فریاد کشیدن کار درستی نیست - حتی اگر آنها ابتدا فریاد بکشند. 

اشخاص در دو موقعیت ممکن است مشرب خود را از دست بدهند. اول، وقتی با اتومبیل از روی پای شان عبور می کنید و از آنها معذرت خواهی هم نمی کنید و یا اصولا تأیید نمی کنید که کار اشتباهی صورت داده اید. در این مواقع، آنها مجازند که فریاد بکشند. دوم، وقتی اشخاص برای این که کارشان را به پیش ببرند، فریاد می کشند. که این نوعی ارعاب احساسی و عاطفی است. شما هم مجازید که فریادشان را نشنیده بگیرید و یا آن قدر قاطعیت و ابراز وجود به خرج دهید تا بر موقعیت مسلط گردید. شما مجاز نیستید متقابلا بر سرشان فریاد بکشید. 

بله، می دانید. موقعیت های مختلفی وجود دارند که فریاد کشیدن کار درستی به نظر می رسد. مثلا بچه ها اتاق شان را مرتب نمی کنند، کامپیوترتان خراب می شود و تعمیر کار می گوید که درست نشدنی است، بچه های محل روی دیوارتان نقاشی می کنند، وقتی 20 دقیقه در صف صندوق می ایستید و نوبت شما می رسد، اعلام می شود که زمان فروش به پایان رسیده است و یا به یک آدم احمق بر می خورید که هر چه حرف می زنید، متوجه ی منظور شما نمی شود.

و این ماجرا سر دراز دارد. اما اگر به این نتیجه برسید: «صدایم را بلند نمی کنم و فریاد نمی کشم»، کارتان ساده تر می شود. شما به کسی تبدیل می شوید که همه او را آرام ارزیابی می کنند. آدم های آرام اعتماد دیگران را به خود جلب می کنند. مردم به آدم های آرام اتکاء می کنند. به آرام ها اطمینان می کنند و  به آنها مسئولیت می دهند. آرام ها عمری پردوام تر دارند. 

 

قوانین زندگی 

ریچارد تمپلار 

مهدی قراچه داغی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ آزمایشی Walter iranrepaircenter پمپ خانگی Jennifer پوست، مو و زيبايي این درد شد درمان من هنردیجیتال وگرافیک دو نی نی Phyllis